□ ته دیگ □
□□ ادویه □□ Lost جادو برداشت دوم ساندويچ جيره كتاب هنر و موسيقي كلوپ فيلم ايرانيان مقيم كانادا سينما تئاتر ايران تئاتر شمال از شمال غربي سكوت سنگين ايران كنسرت كافه نمايش تئاتر ما جشنواره فيلم فجر
□ □ آرشیو موضوعی □ □ □ تاتر □ Feed |
Friday, November 27, 2009
● معرفي دو فيلم
نام فيلم: برادران بلوم / The brothers bloom/ 2008 كارگردان: ريان جانسون بازيگران: ریچل وایز، آدرین برودی، مارک رافالو، رینکو کیکوچی برادران بلوم تصوير متفاوتي از كلاهبرداري را به نمايش ميكشد. استفان برادر بزرگتر خيالپرداز است و قصههاي كلاهبرداري را مينويسد و بلوم برادر عاشقپيشه كوچكتر آنرا بازي ميكند تا اينكه در سي و پنجسالگي خسته ميشود و به مونتگرو در يوگوسلاوي ميرود ولي چندماه بعد استفان او را پيدا ميكند و نقشه جديدي را برايش تعريف ميكند تا بتوانند از دختر جوان و ميليونري به نام پنه لوپه كلاهبرداري كنند. فيلم پر است از شخصيتهاي عجيب و غريب و البته سفرهاي جذاب مثل سفر به پراگ. حقهبازی عاشقانه کلاهبرداری دوجانبه نام فيلم: جولي و جوليا / Julie & Julia/ 2009 كارگردان: نورا افرن بازيگران: مريل استريپ، امي آدامز، استنلي توكي، كريس مسينا فيلم «جولي و جوليا» بر اساس دو داستان واقعي ساخته شده. اولين داستان براساس زندگي جوليا چايلدز در فرانسه است. او كه همسر يك ديپلمات آمريكايي بود در دهه 40 ميلادي به دليل شغل همسرش مدتي را در پاريس زندگي كرد و تصميم گرفت كتاب آشپزي غذاهاي فرانسوي به انگليسي را بنويسد. دومين داستان برمبناي زندگي زن جواني بهنام جولي پاول است. او كه در سال 2002 و در آستانه سيسالگي با وجود داشتن همسري خوب از شغل و زندگي يكنواخت خود راضي نبود، تصميم ميگيرد كه به مدت يكسال هر روز يكي از غذاهاي كتاب آشپزي جوليا چايلدز را درست كند و در وبلاگش در مورد آن بنويسد. فيلم بهصورت موازي داستان زندگي اين دو زن را به نمايش ميكشد. مريل استريپ و امي آدامز به خوبي در اين فيلم ايفاي نقش كردند و فيلمي جذاب را ارائه ميدهند. یک آشپزی در دو زمان: جولی و جولیا سر آشپز 9:31 PM piazdagh
Saturday, November 07, 2009 ● معرفي نمايش
نام نمايش: عشق لرزه نويسنده: اريك امانوئل اشميت كارگردان: سهراب سليمي «كافيست كه يكي از احساسات ما كمي جا به جا شود، تا به همه چيز ضربه وارد بيايد و باقي امور نيز تغيير مكان دهد. بدين ترتيب سلسلهاي از دگرگونيها پديد ميآيد كه فاجعهبار است.» عشقلرزه هم مثل ساير اثرهاي اشميت، خواننده يا بيننده را غافلگير ميكند. همانطور كه خودش گفته است تكانها و لرزههاي شديد زمين استعاره خوبي براي حالات ذهني انسان است. در اين نمايش ديان و ريچارد اين لرزهها را تجربه ميكنند. «دیان» زن وکیلی که عاشق «ریچارد» است اما مغرور و بارها به تقاضاي ريچارد براي ازدواج جواب منفي ميدهد. پس از مدتي سعي در امتحان ريچارد ميكند و او را با دختري به نام «الينا» آشنا ميكند. اليناي شيفته شعر و ادبيات كم كم جاي ديان را در دل ريچارد ميگيرد و عشق ديان تبديل به نفرت ميشود و ... نمايش عشقلرزه داستان عشق و احساس، صداقت و غرور و سرانجام نفرت است. مثالي از اينكه عشق چگونه به سادگي و با يك اشتباه زوال مييابد و احساسات ميلرزند و جابهجا ميشوند تا فاجعه بهبار آيد ... بازيگران نمايش همه كارنامه خوبي دارند، با اينحال بازي از خود ارائه ميدهند كه انتظار برآورده نميكند. شايد به همين دليل است كه در پايان نمايش قطره اشكي گوشه چشم كسي نمينشيند جز بازيگر اصلي. با اينحال خواندن نمايشنامههاي اشميت و ديدن آنها هميشه جذابيت خود را دارد و تا مدتها ذهن را درگير ميكند. «ما یکديگر را به خواب دیدیم و به هم بخشیدیم نه خطا را که عشق را...» سر آشپز 3:55 PM piazdagh
|