●
معرفي دو کتاب
1- عاشقیت در پاورقی
نویسنده: مهسا محبعلی
فقط میتوان گفت:عاشقیت در پاورقی، پیشنهاد سرآشپز
متن داستان کوتاه «عاشقیت در پاورقی»2- شالی به درازای جادهی ابریشم
نویسنده :
مهستی شاهرخی"
شالی به درازای جاده ابریشم " تک گویی بلندی است از زنی ایرانی در غربت انگلستان و شرح این دنیا، گیرم آن قدر کوچک و بسته که هیچ تصویری از جامعه انگلستان ارائه نمی شود. آن چه زن روایت می کند، ماجرای عاشقانهای است که اکنون به پایان کار رسیده، با جنینی که سقط می شود. جایی هم راوی تغییر میکند و میشود جنین و...
کتاب را وقتی پایین میگذاری که دو ساعت گذشته و رسیدهای به جملهی آخر. بدون هیچ شکی کتاب شاهکار نیست و بعضی بخشها تکراری میشود اما به یکبار خواندنش میارزد.
نکتهي آزاردهنده کتاب برای کسانی که کمی حساسند و هیچ سابقهای از حقوق* نویسندهی کتاب ندارند، اشتباههای تایپی است که در چاپ دوم کتاب، پاییز 1384، نشر ورجاوند، دیده میشود.
كشور بي مجوز* انجمن نویسندگان و منتقدان مطبوعات به جای معرفی کتاب سال، جایزهی ویژهاش را به رمان «شالی به درازای جادهی ابریشم» مهستی شاهرخی داد بهخاطر «اعتراض به حقوق پایمالشدهی نویسنده از سوی ناشر» (به نظر ناشر بدون اجازهی نویسنده این کتاب را چاپ کرده است)
با این سابقه، توصیهی خریدن کتاب چشم بستن بهروی حق پایمال شده نویسنده است و نخواندن آن بیخبر ماندن از داستان منتخب نویسندگان و منتقدان مطبوعات.
سر آشپز 2:39 PM
piazdagh
●
معرفي دو فيلم
نام: پيش از طلوع / Before Sunrise 1995
پيش از غروب / Before Sunset 2004
كارگردان: ريچارد لينكلتر
بازيگران: جولي دلپي، اتان هاوك

پیش از طلوع: یک عاشقانهی آرام
دختري فرانسوي به نام «سِلین» با جوانی آمریکایی،«جِس»، در قطار آشنا میشود و تصمیم میگیرند یک شب را در وین بگذرانند. صبح روز بعد جس به تگزاس و سلین به پاریس برمیگردد. کل فیلم در چند ساعتی که این دو با هم هستند و حرفهایی که میزنند خلاصه میشود. با اینحال مکالمهها اصلاً خستهکننده نیست. آنها هیچ شماره و آدرسی از هم نمیگیرند و قرار میگذارند ششماه بعد در وین یکدیگر را ملاقات کنند و با خاطرهی چند ساعت سپری شده یکدیگر را ترک میکنند.

پیش از غروب:
نه سال بعد، جس، نویسندهی کتابی پرفروش، به پاریس آمده تا آن را معرفی کند. کتاب جس درباره خاطرات همان یکشب است. سلین به کتابفروشی که جس در آن مصاحبه دارد میآید و بعد از نهسال دوباره آنها چند ساعتی را باهم میگذارنند. هردو تغییر کردهاند اما تغییر رفتاری سلین محسوستر است. سردتر و کمی تلختر. هردو زندگی جدیدی دارند که چندان راضی نیستند و اعتراف میکنند که در طی اینسالها همیشه به یکدیگر فکر میکردند. ششماه بعد از اولین دیدار، جس به وین رفته اما سلین بهدلیل فوت مادربزرگش نتوانسته برود و ... .
اگر فقط يک روز به آخر عمرت مانده باشد
پیش از غروب
سر آشپز 11:05 AM
piazdagh